اینجوری شروع شد
يكشنبه, ۹ مهر ۱۳۹۶، ۰۳:۵۹ ب.ظ
این روزای من اینطوری شروع شد که گفتم دل رو بزنم به دریا و یه راه دیگه رو انتخاب کنم. یعنی حس کردم که ظاهرا عرضه ندارم اونیکی راه رو برم و باید بیام به این راه.
پس خودم رو محروم کردم از استفاده از شمشیر و از اون سرم یه گندی زدم که محروم شدم از لذت یه کمک کوچولو.
و به این ترتیب محروم شدنا شروع شد. اون از دیشب که نشد مثل پریشب باشم و اینم از امروز که خواستم پست قمشهای بذارم و نشد و خواستم پیام بتپرستی حسین از روز واقعه رو بذارم و نکردم و جملاتی از عشق و مرکب اون فیلم قشنگ بود و ...
از این به بعد محروم تا وقت مشخض. اینجا مینویسمشون که یادم نره چیا میشد باشه و نشد؛ شاید یه روزی به دردم بخورن.
- ۹۶/۰۷/۰۹