فضاگردی با موسیقی هم تحریم شه.
خسته شدم.
- ۰ نظر
- ۱۱ مهر ۹۶ ، ۲۲:۳۴
هیچ برنامهی خاصی برای زندگی ندارم. عصر که خونه بر میگردم سعی میکنم یه طوری سر کنم تا شب شه و بگیرم بخوابم. چیزی شبیه هر چه پیش آید خوش آید.
جای نگران کنندهش اینه که این دیدگاه از سر بیخیالی نیست. حرف اون کتاب ...
هنوز عشق رفتن به فضا با موسیقی تو وجودم هست. تو وجودم که چه عرض کنم. همهی وجودم! اینم یه کاریش کنم خوب میشه.
امشب یه کم بهتر شد. یعنی وقتی که سر مراسم شوآف نکردم و محرومیت رو هم نقض نکردم، برگشتنی یه بنده خدایی خودش اومد سراغم و یه نذری برد. ^_^
این روزای من اینطوری شروع شد که گفتم دل رو بزنم به دریا و یه راه دیگه رو انتخاب کنم. یعنی حس کردم که ظاهرا عرضه ندارم اونیکی راه رو برم و باید بیام به این راه.
پس خودم رو محروم کردم از استفاده از شمشیر و از اون سرم یه گندی زدم که محروم شدم از لذت یه کمک کوچولو.
و به این ترتیب محروم شدنا شروع شد. اون از دیشب که نشد مثل پریشب باشم و اینم از امروز که خواستم پست قمشهای بذارم و نشد و خواستم پیام بتپرستی حسین از روز واقعه رو بذارم و نکردم و جملاتی از عشق و مرکب اون فیلم قشنگ بود و ...
از این به بعد محروم تا وقت مشخض. اینجا مینویسمشون که یادم نره چیا میشد باشه و نشد؛ شاید یه روزی به دردم بخورن.